اينجانب منوچهر پارسافر فرزند نادر متولد 1353 صادره از سراب بمدت 11 سال در شركت نساجی سراب بافت مشغول بكار بوده ام. دراين يادداشت کوتاه به گوشه هائى از اعتصاب چند سال پيش ميپردازم. اعتراض ما کارگران مانند همه جا به دلايل عدم پرداخت حقوق و دستمزد ماهانه و به موقع٬ نبود نماينده كارگری و تشكل ها و سنديكاهای مستقل كارگری٬ نبود طبقه بندی مشاغل٬ نبود امنيت شغلی و بهداشت محيط كار٬ عدم پرداخت سختی كار٬ و استثمار شديد بوده و هست.
سرمايه داران و حکومت اسلامى شان اعتراض و اعتصاب كارگری که تنها وسيله دفاع از حقوق پايمال شده است را سرکوب تا تمامی ثروتهای که ما توليد کرديم را به جيب خود بريزند. آنها هرگونه اعتراضات و اقدامات انسانی را جهت برقراری عدالت اجتماعی و برابری و دفاع از حقوق فردی و اجتماعی با سركوب بسيار شديد و انواع تحقيرها و اهانتها پاسخ ميدهند تا به اصطلاح "مايه عبرت سايرين باشد" و به همين دليل از تشكيل و فعاليت تشكل های كارگری جلوگيری ميکنند. در محيط كار اقدام به تاسيس پايگاه مقاومت بسيج سپاه پاسداران و انجمن اسلامی ميکنند كه وظيفه سركوب فعالان و مبارزات كارگری را به عهد دارند. اقدام به زورگويی و ايجاد ارعاب ميکنند تا ما بردگان فقط کار کنيم.
بعنوان يک کارگر كه از نظر مادی به دليل عدم دريافت حقوق طی دوره اى طولانى در مضيقه شديد بودم و هميشه زير فشار و در رنج و عذاب بودم. آشنايی با انديشه های نو كمونيسم كارگری ايده سازماندادن حرکتى گسترده را در من ايجاد کرد. به اتفاق خواهرم كه دانشجو بود تصميم به دفاع از حقوق پايمال شده خود و ديگران گرفتيم و همين را سرلوحه برنامه زندگی خود تا برقراری عدالت اجتماعی و برابری بين انسانها قرار داديم. از آنجائيكه در اعتصابات قبلی تجربياتی را كسب كرده بودم به همراه چند نفر از همكارانم اقدام به برنامه ريزی و طراحی يك حركت اعتراضی و يك اعتصاب گسترده شديم تا فرياد و ناله های دردناك خود و خانوادهايمان را به گوش جهانيان برسانيم و از حمايتهای مردمی نيز برخوردار شويم. به همين خاطر در محيط كار اقدام به هماهنگی و آماده سازی در بين شيفتهاى كاری كارخانه كرديم كه در نتيجه در تاريخ 16/09/1385 اقدامات ما جواب داد و اعتصاب سراسری كارخانه شروع شد.
تلاش بعدى ما بردن اعتصاب به جامعه با هدف برخوردار شدن از حمايتهای مردمی بود. علی الخصوص دانشجويان كه خواهرم نيز در زمينه هماهنگی بين دانشجويان با ما كارگران فعاليت ميكرد. اعتصاب را به بيرون از كارخانه هدايت كرديم و بطرف اداره كار كه نماينده استثمار كارگر به روشهای قانونی ميباشد و در واقع نماينده و وكيل مدافع سرمايه داران اسلامی ميباشد حركت كرديم كه هيچ جوابی نگرفتيم. بدنبال آن با سر دادن شعارهايی جهت احقاق حقوق های معوقه مان به طرف فرمانداری شهر كه متفكران و نخبگان و خون آشامان سرمايه داران اسلامی در آن محل جمع ميشوند حركت كرديم. به محض رسيدن به جلوی فرمانداری كه بيش از 450 نفر كارگر بوديم با يورش وحشيانه و حمله پليس ضد شورش و امنيتی مواجه شديم. يورش سرکوبگران به صف کارگران منجر به دستگيری تعدادی از كارگران معترض توسط نيروهای امنيتی شد كه من هم از جمله دستگيرشدگان بودم. بقيه كارگران به وسيله ماشينهای آبپاش در فصل سرما و گاز اشك آور و باطوم متفرق شدند. اعتصاب ما وحشيانه سرکوب شد.
بعد از دستگيری ما را به بازداشتگاه اطلاعات منتقل كردند. از آنجا كه اعتصابات و اعتراضات ما مصادف با روز دانشجو 16 آذر و هفته ای كه انتخابات خبرگان رهبری و شورای اسلامی شهر انجام میشد بود٬ به همين دليل با سركوب شديد و برخوردهای غير انسانی عُمال رژيم جنايتكار جمهوری اسلامی روبرو شديم. در طول مدت بازداشت و بازجويی بيش تر از خودم نگران خواهرم بودم كه در جريان فعاليتها و شكل گيری اين اعتصابات و هماهنگی با دوستانش با من همكاری میكردند و در واقع خواهرم نقش هماهنگی بين مبارزات كارگری و دانشجويی را به عهده داشت.
پس از آزادی با قيد وثيقه ديدم كه خواهرم نيز در همان روزها توسط نيروهای اطلاعاتی بازداشت شده و چند روز قبل من آزاد شده است كه البته اين آزادی را مديون همكاران كارگرم بودم كه پس از چند روز از دستگيری ما شروع به تحصن و راهپيمايی در جلو دادگاه انقلاب و فرمانداری كردند و شعار میدادند "تا همكارانمان را آزاد نكنيد اعتراضات ما ادامه خواهد داشت". از آنجا كه اطلاع داشتم پس از آزادی تحت نظر خواهم بود و به خاطر داشتن انديشه های سوسياليستی به سرنوشت سايرعدالت خواهان كارگری گرفتار خواهم شد٬ به اين نتيجه رسيديم كه من و خواهرم و چند نفر ديگر از همكارانم بايد شهر خود را ترك كرده و به شهر ديگری برويم و از آنجا مبارزات و فعاليتهای خودمان را پيگيری نماييم.
دو ماه پس از راه اندازی و شروع بكار مجدد كارگران و وعده های دروغين سرمايه داران و حاكمان جمهوری اسلامی جهت رسيدگی به مشكلات كارگران٬ اعتصاب مجددی توسط همكارانم شروع شد. مبارزات برحق کارگران نساجى هم اكنون نيز ادامه دارد و تا رسيدن به اهداف به حقمان يعنی آزادی- برابری و جامعه اى شايسته انسان به مبارزاتمان ادامه خواهيم داد.
لازم به توضيح است که من و خواهرم به دليل تحت تعقيب بودن بدليل مشاركت و هماهنگی در اعتصابات كارگری از كشور خارج شديم. *